10 مقصد پرطرفدار گردشگری سیاه: گورستان زیر زمینی پاریس
به گزارش لحظه عکاسی، گردشگری سیاه و دنیای تیره و تار آن، قلمرویی وسوسه کننده و پر رمز و راز است. دنیایی که به ویژه گردشگران ماجراجویی را مجذوب خود می نماید که در پی مرور خاطراتی ناخوشایند هستند. خاطراتی که بی شک بسیاری، چندان از یادآوری مجدد آن ها لذت نمی برند. تا این جا با مرور دو مقصد گردشگری سیاه همراه شما بودیم، اما این دنیای آمیخته با عطر مرگ و میر، هنوز مقاصد معروف دیگری را نیز در چنته دارد که در این مجال، با آنالیز یکی دیگر از آن ها با شما خواهیم بود.

لحظه عکاسیدر قالب مجموعه مطالب تازه دنیاگردی سیاه، شما را به بازدیدی متفاوت دعوت می نماید؛ بازدید از دنیایی تیره و تار و آمیخته با بوی مرگ و میر. در این گشت و گذار، هدف آن است که با بزرگنمایی فصول سیاه تاریخ بشر و نمایش تلخ درد و رنج همنوع، به انسان گوشزد گردد که می بایست به هر شکل ممکن از تکرار حوادثی از این دست جلوگیری کند.
در مطالب اخیر این بخش، به مرور مقاصدی پرداختیم که تاریخچه شان با قساوت و خودخواهی انسان آمیخته شده و ماجرای دردناکشان، مایه ای برای تأثر و تأسف بازدیدنمایندگان بود. یکی با انفجار بمبی مرگ آفرین، شاهد کشتاری بی رحمانه بود و دیگری با غم های بزرگ و شادی های کوچک یک خانواده محبوس، رنگ خاطره گرفته بود.
اما از هر نظر که بنگریم یک قبرستان شاید برترین مثال برای دنیاگردی سیاه باشد، جایی که تصویر مرگ و اصل فانی بودن انسان را به وضوح به نمایش گذارده و به لطف افسانه های آمیخته با خرافات، به دنیایی ترسناک اما مسحورنماینده مبدل شده است. صحنه آخرین نقش آفرینی مردگان در دنیای زندگان، که هم به واسطه یاد و خاطره درگذشتگانشان با آن در ارتباط هستند و هم مایلند تا حد ممکن از آن فاصله بگیرند.
از سوی دیگر این جا همان جایی است که قلمروی دنیاگردی وحشت و دنیاگردی سیاه باریک ترین مرز ممکن را دارند. چرا که یک گورستان همان قدر ترسناک است که لازمه محبوبیت در دنیای دنیاگردی وحشت است و از سوی دیگر به واسطه حضور مرگ، از همان حال و هوایی بهره برده که دنیای دنیاگردی سیاه طالب آن است.
به همین مناسبت این بار و در ادامه جهت پر نشیب و فراز خود، به سرزمین مردگان قدم خواهیم گذارد. گورستانی بزرگ و زیرزمینی که در شمار مقاصد دنیاگردی محبوبی جای گرفته که هر ساله میزبان بیش از یک میلیون دنیاگرد است. پادشاهی باشکوه هزاران استخوان که درست در زیر یکی از معروف ترین شهرها و مرکز های دنیا حکمفرمایی می نمایند. دنیایی سرشار از سکوت، اما لبریز از حرف های ناگفته میلیون ها جسد که به جای آرامش، نصیبی دیگر داشتند.
پاریس، مرکز فرانسه را اغلب می نامند که به معنای شهر نور و روشنایی است. این نامگذاری چندان دور از واقعیت نیست، چرا که پاریس زیبا، با هزاران منظره دلفریب و رویایی به عروس شهرهای دنیا نیز معروف است. اما عروس زیبای ما، زیر آن لباس حریر خوش آب و رنگش، دنیایی مخوف و تیره را نیز پنهان نموده است.
بله، درست شنیدید، زیر این شهر شلوغ و پر هیاهو که 12 میلیون نفر جمعیت دارد، دنیای زیرزمینی جاخوش نموده که منبع ترس و هیجان بسیاری است. دنیایی ترسناک که بقایای 6 میلیون شهروند پیشین این شهر را در پیچ و خم دخمه های زیر زمینی خود مخفی نموده است. اینجا گورستان قدیمی و معروف شهر پاریس است که به نام شناخته می گردد، شبکه ای از دالان های قدیمی، معادن و غارهایی که در مجموع صدها مایل زیر شهر امتداد پیدا نموده و گسترده شده اند. فضایی که با استخوان های مردگان آذین بسته شده است.
این قبرستان دخمه مانند در اصل در دل معدن سنگ های آهکی ساخته شده است که زمانی در حاشیه ی شهر واقع شده بودند. این منابع طبیعی از زمان امپراتوری روم باستان مورد استفاده قرار داشته و مواد و مصالح ساختمانی مورد احتیاج برای ساخت و ساز بناهای شهری را فراهم می کردند. به یاری همین ذخایر بود که شهر روز به روز شاهد رشد و توسعه بیشتری بود. این داستان تا نیمه ی دوم قرن هجدهم ادامه داشت، در این زمان بود که این معادن قدیمی که اکنون به واسطه این گستردگی فضای شهری از حاشیه به بطن شهر کشیده شده بودند، به مکانی ایده آل برای تدفین مردگان بدل شدند.
در قرن هجدهم، گورستان های شهر همانند که بزرگ ترین گورستان آن موقع شهر پاریس بود، بیش از ظرفیت خود شلوغ شده بودند و از این لحاظ، دیگر جایی برای مردگان تازه باقی نمانده بود. به همین دلیل مقابر قدیمی گگردده می شد، بقایای اجساد خارج شده و مردگان تازه جایگزین می شدند. رفتاری زشت و ناشایست که به علت کمبود جا نصیب درگذشتگان بخت برگشته می شد. از سوی دیگر رفته رفته فاصله این گورستان های درون شهری با محل زندگی مردم کم تر و کم تر می شد و همین مسئله راه را برای اعتراض و شکایت مردم باز نموده بود؛ چرا که زندگان، میل نداشتند تا این حد به دنیای مردگان نزدیک باشند. از سوی دیگر بوهای نامطبوع مشام ها را می آزرد و بیماری های مختلفی در میان مردم انتشار یافته بود که ظاهرا از گورستان منشأ می گرفت. این ها همه دست به دست هم داده و در نهایت زمینه ساز اعتراضات بیشتری شدند.
در سال 1763، پادشاه فرانسه لوئی پانزدهم قانونی وضع کرد که به موجب آن دیگر اجازه دفن اجساد بیشتر در مرکز صادر نمی شد. هر چند در آن موقع کلیسا تمایلی به ایجاد مزاحمت برای مردگان نداشت و در عین حال مایل نبود قبرستان ها را جا به جا کند؛ در نتیجه مخالفت خود را در خصوص این قانون تازه بیان کرد. از این رو علی رغم نظر شاه، اتفاق خاصی رخ نداد و اوضاع کماکان تا سال 1780 بر همین منوال بود. اما وقتی دوره بارش های بهاری طولانی شده و باعث جاری شدن سیل شد، آرامگاه های واقع در گورستان اصلی شهر ریزش پیدا نموده و اجساد مردگان با جریان آب به املاک همسایه های بخت برگشته روان شدند. در این زمان بود که مقامات فرانسوی چاره ای جز اتخاذ یک تصمیم قاطعانه نداشتند تا یک بار برای همواره، این مسائل برطرف شده و خیال مردم آسوده گردد.
لوئی پانزدهم، پادشاه فرانسه
در سال 1786، تونل های معدن قدیمی تقدیس شده و وقف احداث گورستان شدند تا زین پس به عنوان مقابر زیرزمینی پاریس، پذیرای اجساد درگذشتگان باشند. تقریبا دو سال طول کشید تا اجساد گورستان بزرگ شهر تخلیه شده و به خانه تازه خود منتقل شوند. در طول دهه های بعدی، استخوان های مردگان از گورستان های اطراف پاریس نیز برای تدفین به این مقابر فرستاده می شدند. به علاوه، پس از انقلاب فرانسه دیگر اجساد، مستقیما به این مکان آورده شده و مراسم تدفین شان همان جا انجام می شد.
بارون هوسمان
در سال 1859 و در جریان بزرگ ترین نوسازی شهر پاریس که تحت نظارت طراح معروف فرانسوی جورج ایوجین هوسمان انجام گرفت، آخرین سری استخوان ها نیز به این گورستان زیرزمینی منتقل شده و کار جابجایی انتها در سال 1860 به اتمام رسید. هفت سال بعد، این گورستان به روی عموم باز شد، در طول این مدت کاتاکومب در فضایی به وسعت 300 کیلومتر (186 مایل) گسترده شده بود.
اگرچه این روزها هنوز هم درهای این گورستان متفاوت به روی عموم باز است، اما دسترسی به بخش هایی از این شبکه به مرور زمان محدود شده است. در واقع از سال 1955 وارد شدن به قسمت هایی از گورستان، حتی ممنوع و غیرقانونی اعلام شد.
با این وجود در طول دهه های 1970 و 80، بارها این مقابر به وسیله جستجوگران پاریسی که به نام یا مقبره دوست شناخته می شوند به صورت غیرقانونی مورد بازدید و کندوکاو قرار گرفته است. در این میان و به لطف این رفت و آمدهای مخفی، برخی از منطقه ها تغییراتی پیدا نموده و به مکان های خلاقانه ای مبدل شده اند. به عنوان مثال، یکی از این حفره های زیرزمینی به آمفی تئاتری مخفی تبدیل شده و با یک پرده سینمای بزرگ، تجهیزات پخش همانند پروژکتور و البته یک جفت جایگاه برای تماشاچیان تجهیز شده است. حتی نوارهای فیلم هم در این مکان موجود است. در همان نزدیکی کافه و حتی یک رستوان نیز دائر شده است. جایی مناسب برای تماشاگران سینما که میل دارند بین فیلم چیزی خورده یا بنوشند.
تخمین زده می گردد که دست کم هر هفته 300 جستجوگر غیر قانونی به وسیله ورودی های مخفی وارد این گورستان زیرزمینی می شوند. در قرن هجدهم از همان ابتدای معادن سنگ آهک برای تدفین مردگان استفاده شده و همین مکان ها است که امروزه نیز بیش از سایر بخش ها مورد توجه مقبره دوستان قرار گرفته است.
هر چند باید اذعان کرد که یک جستجوی برنامه ریزی شده و هدفمند می تواند یاریی شایان به درک و شناخت بیشتر این دخمه های زیرزمینی نموده و نور آگاهی را در اعماق تاریک آن بتاباند. از سوی دیگر این مقابر زیرزمینی در سکوتی خفته اند که به ندرت شکسته می گردد، پس مکانی مناسب برای فرار از شلوغی و ازدحام شهر پر جنب و جوشی هستند که در بالای آن ها جای گرفته است و شاید همین مسئله یکی دیگر از دلایل محبوبیت این مکان در نزد مقبره دوست ها باشد.
بلیط ورودی به این دنیای زیرزمینی 8 یورو قیمت دارد، البته اگر میل دارید این سفر زیرزمینی را با یک راهنمای تور شروع کنید، باید مبلغ 4/50 یورو نیز اضافه پرداخت کنید. در قسمت ورودی تابلویی نصب شده که به افراد مبتلا به بیماری های قلبی یا تنفسی هشدار می دهد، بعلاوه این هشدار شامل افرادی که ممکن است دچار حملات عصبی شوند و در مواردی متوجه بچه ها کم سن نیز بوده و از آن ها می خواهد که از بازدید این مکان صرف نظر نمایند. البته این هشدارها پر بیراه نیست، مخصوصا با توجه به موقعیت ویژه این مقبره و پلکان های مارپیچی متعددی که در هر دو قسمت ابتدایی و انتهایی جهت در انتظار عبور و مرور دنیاگردان هستند. اتفاقا همین بخش ها جزو مهم ترین بخش های سیستم مقبره بوده که برای افراد مبتلا به ترس از فضاهای بسته نیز خطر آفرین هستند.
در هنگام ورود به زیر زمین باید از 130 پله پایین رفت، در واقع شما به بیست متر پایین تر از سطح خیابان خواهید رفت. بی شک در این سطح هوا سردتر است، پس حتی در فصل تابستان نیز باید لباس گرم به همراه داشت. از تمام این شبکه وسیع و پر پیچ و خم، تنها 2 کیلومتر آن برای بازدید عموم آزاد است و البته خروجی آن در نقطه ای دیگر قرار گرفته است که دارای 83 پله است. وقتی از زیرزمین بیرون آمدید قطعا اندکی خیس و خاک آلود خواهید بود که البته این گشت و گذار ترسناک و عجیب ارزشش را دارد.
اما بیشتر جهت با میلیون ها استخوان پوشیده شده است. در طول دالان ها جمجمه هایی را خواهید دید که از زمین تا سقف، مرتب روی هم چیده شده اند. حتی در برخی از نقاط، استخوان های ران در کنار هم قرار گرفته و حالتی دیوار مانند به خود گرفته اند. البته در برخی موارد نیز از هر دو استفاده شده و به یاری آن ها الگوهای خاصی شکل داده شده اند.
برای طی کردن این جهت دو کیلومتری، دست کم بین 45 دقیقه تا یک ساعت زمان مورد احتیاج است که البته بسته به مدت زمان درنگ کردن افراد در طول جهت و تماشای دقیق تر نقاط جالب توجه متغیر است. عکسبرداری در این مکان مجاز است اما بدون نور فلش.
در برخی از جهتها هر چه جلوتر می روید فضا تنگ تر شده و از ارتفاع نیز کاسته می گردد، البته نه آن گونه که عبور و مرور در آن ها با دشواری زیادی همراه باشد. از طرف دیگر حجم قابل توجه استخوان های مردگان که جهت شما را در برگرفته اند، حس ترس و وحشت را نیز بر این محیط حاکم نموده است. این گونه است که گورستان زیرزمینی پاریس، در شمار مقاصد محبوب دنیای دنیاگردی وحشت جای گرفته و همان گونه که پیش تر اشاره نمودیم، این مکان یکی از ترسناک ترین نقاط کره زمین است. البته نمی توان با اطمینان گفت که ممکن است افراد حساس با حضور در این مکان دچار حمله استرس و ترس شوند. اما به هر حال به خاطر اتمسفر لبریز از هیجان و ترس، بهتر است پیشگیری های لازم صورت گیرد.
در گذشته این تابلوهای راهنما بودند که نقش راهنمایی بازدیدنمایندگان را برعهده داشتند و البته در آن موقع یک بی توجهی ممکن بود به قیمت گم شدن فرد تمام گردد. اما امروزه جهت ایمن تر از قبل شده است. جهتهای فرعی با نرده مسدود شده و راه های دیگر با حفاظ قفل شده اند. به علاوه این گوشه و آن گوشه مأمورانی ایستاده اند که هم حضورشان به بازدیدنمایندگان احساس ایمنی و آرامش بخشیده و هم اوضاع تحت کنترل باقی می ماند.
در انتها بهتر است از هر گونه تماس با استخوان و اسکلت های موجود جدا خودداری کنید. شاید در نگاه اول به نظر برسد گم شدن یکی دو تکه استخوان در میان این حجم وسییع چندان جلب توجه نخواهد کرد، اما در نهایت این کار، فعالیتی غیرقانونی تلقی شده و در صورت دستگیری با دزدان مقابر به شدت برخورد می گردد. البته گاهی ممکن است کیف افراد مشکوک هنگام خروج مورد آنالیز قرار گیرند. در نهایت این نوعی بی حرمتی به مردگانی است که امیدوار هستند دست کم پس از مرگ در آرامش به سر ببرند.
گفتیم که یک بخش از این مکان به روی عموم باز است، هر چند تعداد قابل توجهی ورودی مخفی در گوشه و کنار شهر پاریس وجود دارد که رفت و آمد مخفیانه مقبره دوستان را امکان پذیر نموده اند. هیچ نقشه مشخصی از این مکان در دست نیست. مایل ها و مایل ها تونل در زیر شهر گسترد ه شده که هیچ کدام به درستی نقشه برداری نشده اند، و اگر کسی به صورت غیر قانونی وارد این شهر زیرزمینی گردد، بعید نیست راه خود را گم کند. پس بهتر است دست کم با یک فرد راه بلد و راهنما قدم به شهر مردگان زیرزمینی پاریس بگذارید. داستانی افسانه ای وجود دارد که بر اساس آن در سال 1793، جوانی ماجراجو در این مقابر گم شده و همان جا جان سپرده است. گفته می گردد بدن او 11 سال بعد از مرگش کشف شد و نکته جالب این که او درست نزدیکی جهت خروج مرده بود.
از سوی دیگر در سال های اخیر این مقابر به مکانی مناسب برای برگزاری مجالس مخفی تبدیل شده است. کافی است از مقبره دوست ها در این مورد سوال کنید تا آن ها شرحی از مهمانی هایی زیرزمینی بدهند، حتی به شما خواهند گفت که دست کم در سال 1817 کنسرتی در این مکان برگزار شده است. البته نازی ها هم ظاهرا در دوران استیلای خود بر این شهر، سنگرهایی در این شهر زیرزمینی احداث نموده بودند و البته در خلال جنگ دنیای دوم همین مکان زیرزمینی، جایی ایده آل برای پنهان شدن بوده است.
در میان بازدید نمایندگان معروف این مکان می توان به نام هایی همانند ناپلئون سوم یا فرانس اول از اتریش اشاره نمود. این مکان بعلاوه در عالم ادبیات نیز جایگاه خاص خود را دارد، از جمله در شاهکار جاودانه بینوایان اثر ویکتور هوگو، مصاحبه با خون آشام اثر آنه رایس (Anne Rice) و... به این مکان اشاره شده است. در این مقابر حتی دیوار نگارهایی را مشاهده خواهید کرد که ارزش تاریخی داشته و متعلق به دوران انقلاب فرانسه هستند.
دنیاگردی سیاه به ویژه مدت های مدیدی است که به این مقبره های زیرزمینی توجهی ویژه نشان داده است و دست کم این جاذبه دنیاگردی رسمی و هولناک، برای دو قرن در مرکز توجه قرار داشته است. در حقیقت مقابر زیرزمینی شهر پاریس، یکی از نقاطی است که شاهد خیل بزرگ دنیاگردان مشتاق دنیای دنیاگردی سیاه است. البته هنوز هم بعد از گذشت این همه سال، پاریس همچنان باید به این جاذبه دنیاگردی محبوب خود ببالد، به خصوص از زمانی که این مقبره بعد از بازسازی و نوسازی های صورت گرفته در سال 2005، مجددا بازگشایی شد. با این اوصاف به نظر می رسد کاتاکومب پاریس بخشی مهم از هویت این شهر را به خود اختصاص داده است. بخشی که در کنار لذت بردن از درخشش روزها و شب های دلفریب این شهر رویایی، نباید بی تفاوت از کنارش گذشت و دست کم یک بار در طول زندگی به بازدیدش رفت.
به هر روی به انتها این بخش از گشت و گذارمان در قلمروی دنیاگردی سیاه رسیدیم. امیدوارم از مطالعه این مطلب و همراهی با ما لذت برده باشید.
منبع: کجارو / dark-tourism.com